معنی تکیه کلام خودخواه

لغت نامه دهخدا

تکیه ٔ کلام

تکیه ٔ کلام. [ت َ ی ِ ی ِ ک َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کلمه ای که در تکلم داخل کنند بدون آنکه دارای معنی باشد. (ناظم الاطباء). حرف بارگیر. (مجموعه ٔ مترادفات ص 97). بعضی کسان بهنگام گفتگو کلمه ای را که در بیان موضوع اثری ندارد مکرر بیان کنند و چنین کلمات را تکیه کلام آنان نامند. این تکیه کلام گاهی مبهمات است مانند بسیار، بهمان، چه چیز و ذلک و مانند آن و گاهی ترکیبی یا جمله ای است که معنی اصلی آن مقصود گوینده نیست. گویند تکیه ٔ کلام فلان کس «چیز» است یعنی فلان در گفتار خود بی اراده و نظر بمعنی خاصی کلمه ٔ «چیز» را بکرات بکار برد.


خودخواه

خودخواه. [خوَدْ / خُدْ خوا / خا] (ص مرکب) مختال. ازخودراضی. خودبین. خودپرست. معجب. متکبر. (یادداشت بخط مؤلف):
خودخواه را نگنجد در دل هوای دیدار
سودای او چو داری از خود رهید باید.
حاج سیدنصراﷲ تقوی.
|| مغرض. غرضمند. || تن پرور. (ناظم الاطباء). || آنکه خویشتن را فقط میخواهد. (ناظم الاطباء). مقابل غیرخواه. (یادداشت مؤلف).

فرهنگ فارسی هوشیار

تکیه کلام

سخنیار

واژه پیشنهادی

فارسی به ایتالیایی

گویش مازندرانی

تکیه

تکیه حسینیه

فرهنگ معین

خودخواه

(~. خا) (ص فا.) خودپرست، متکبر.

فرهنگ عمید

خودخواه

کسی که فقط خود را می‌خواهد و خود را برتر از دیگران می‌داند، خودپرست،

معادل ابجد

تکیه کلام خودخواه

1748

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری